یکی یه دونه باباش، محمدمهدی عزیزمونیکی یه دونه باباش، محمدمهدی عزیزمون، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

یکی یه دونس پسر خونس

شب نوزدهم ماه رمضان و آش نذری

هر سال امروز مامان بزرگ (مامان بابایی) آش نذری درست می کنه امسالم مثل هر سال هممون در تهیه و توزیعش کمکشون کردیم و خدارو شکر مثل همیشه خوب از آب در اومد، البته مزش رو افطار می چشیم اما مطمئنم خوشمزه شده (جاتون سبز). دوس جونا، در این ایام عزیز ما رو هم دعا کنید محمدمهدی و امیرمهدی (دو تا نوه خانواده) بسیار شیطنت کردند و از اون همه عکسی که گرفتم ازشون فقط یکیش کمی خوب در اومد که مشاهده می فرمایید. ...
20 مرداد 1391

عکسای سفره

چند وقت پیش خواهرجونم سفره امام حسن (ع) نذر داشت چند بار خواستم عکساش رو بزارم ولی نشد، یعنی حجمشون بالا بود و  آپلود نمی شدن  اما بالاخره موفق شدم ...
16 مرداد 1391

بابایی دوست دارم

راحت نوشتیم بابا نان داد بی آن که بدانیم بابا برای نان جوانیش را داد... . . . به سلامتی پسری که ده ساله شد باباش زد تو گوشش چیزی نگفت... بیست ساله شد زد تو گوشش چیزی نگفت... سی ساله شد زد تو گوشش گریه کرد... باباش گفت: چرا گریه می کنی؟ گفت: چون اون وقت دستت نمی لرزید... بابایی دوست دارم....   ...
11 مرداد 1391

بدون شرح 2

به طور اتفاقی تو یه سایت با این تصویر مواجه شدم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. دوست داشتم تو وبلاگ قند عسل، بزارمش تا شما هم ببینید و اگه دوست داشتید احساستون رو نسبت بهش بگید ...
10 مرداد 1391

وجودم تولدت مبارک (بابایی نوشت)

الهی بابایی قربونت بره میدونستی داروندار من تویی......   تک تک لحظات باتو بودن رو دوست دارم  پسرکم...... تولدت مبارک                                                                                      &nbs...
5 مرداد 1391

لطفا بخوانید

این دعا را منتشر کنید : ((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْامری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العامین)) حضرت محمد (ص) فرمودند :هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا میکند..... ...
4 مرداد 1391

روز پدر مبارک

                                              سلام بابا سالارجونم روزت مبارک نمیدونم با چه زبونی بهت بگم دوست دارم فقط اینو میتونم بگم که تنها تکیه گاه منی بابای خوشگلم                               یه هفتس که فکر میکنم چی برات بخرم بابایی که لایقت باشه ولی به هرچی فکر میکنم اونو رو داری با خودم گفتم امسال برات یه نقاشی بکشم که اینطوری حداقل بدونی که به یادت بودم  .....                                 ...
4 مرداد 1391